بهترین شیوه برای سفارش، کنترل و مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ

بهترین شیوه برای سفارش، کنترل و مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ

بهترین شیوه برای سفارش، کنترل و مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ در دنیا تقریبا مشخص شده است… اگرچه شاید نشود چارچوب ثابت و مشخصی برای آن تعیین کرد… فرقی ندارد که یک پروژه دیجیتال باشد یا پروژه مارکتینگ باشد، داخل ایران باشد یا خارج از ایران باشد… مثلا شما اگر در موضوع دیجیتال مارکتینگ به سایت های فریلنسری در خارج و داخل نگاه کنید در می یابید که تقریبا پروژه ها با یک روال خاص و مشخصی انجام می شود… از سفارش پروژه گرفته تا تحویل پروژه و تسویه حساب… زیاد فرقی ندارد که کارفرما یا فریلنسر یک نفر باشد یا شرکت باشد یا … بهترین روال کاری و حرفه ای دیگر تقریبا مشخص شده است… چه پروژه شما بیشتر در زمینه کسب و کار و مارکتینگ باشد… چه بیشتر در زمینه دیجیتال و طراحی سایت و… باشد.

ممکن است که شما به پروسه کاری و روالی که در سایت های فریلنسینگ بزرگ و موفقی که در ایران یا در کل دنیا معروف هستند اعتقادی نداشته باشید یا واقعا مناسب شما به عنوان کارفرما نباشد. شاید برای پروژه مثلا دیجیتال مارکتینگ یا طراحی سایت شما بهتر باشد که شما شرکتی داشته باشید که افرادی را استخدام کنید و کلی چک و سفته از آنها بگیرید که مثلا شاید کارمندان شما بترسند و کارشان را درست انجام بدهند یا اگر کار خطایی انجام دادند طبق قرارداد بین شما و آنها، بروید و از آنها شکایت کنید که شاید تا چند سال بعد به جایی برسید… بله شاید در برخی مواقع مخصوصا وقتیکه حساسیت های کاری بالا باشد نشود کارها را به صورت دورکاری و آنلاین انجام داد مثلا با سایت های فریلنسینگ؛ و شما باید حتما به صورت حضوری افرادی را داخل شرکت یا سازمان خود استخدام کنید و بالای سر آنها بایستید تا شاید پروژه درست انجام شود و مشکلی پیش نیاید. هم داشتن قرارداد های سفت و سخت و طولانی می تواند مفید باشد در برخی موارد، هم برون سپاری و دورکاری… کما اینکه همین الان هم شرکت های بزرگی در زمینه دیجیتال در ایران فعال هستند که چند هزار کارمند هم دارند ولی باز هم بسیاری از کارهای دیجیتال مارکتینگ خود رو به فریلنسرها، سایت ها و تیم های مختلف برون سپاری می کنند. خود ما نیز در برخی از این سایت های فریلنسینگ به عنوان یک تیم فریلنسر حرفه ای در حال فعالیت هستیم که اگر تمایل داشتید در آنجا به ما پروژه ای را سفارش دهید تا سایت واسط داور پروژه و امانت دار پول پرداختی شما باشد، به آن شیوه نیز می توانیم با شما همکاری داشته باشیم… کالیفورنیوم یک تیم خوب و با تجربه دارد که می تواند با کیفیت بالا پروژه های شما دوستان و همکاران گرامی را انجام دهد. برای اطلاعات بیشتر لطفا با ما در تماس باشید!

 

شاید شما هم هنگامیکه نام مدیریت پروژه می آید، به یاد مدیریت پروژه چابک، و تاکتیک ها و استراتژی های اسکرام مستر ها و … بیافتید که خوب البته طبیعی است چون اگر سری به شرکت های بزرگ و معروف بزنید اغلب از سیستم مدیریت پروژه “اسکرام” برای پروژه های نرم افزاری و … استفاده می کنند ولی همانطور که قبلا هم در جاهای دیگری عرض کردم به نظر من اسکرام برای هر جایی شاید زیاد مناسب نباشد یا زیاد خوب جواب ندهد، که در این مورد هم بحث و جنجال زیادی در اینترنت موجود هست در سایت های مختلف… و این تنها عقیده شخصی من نیست… مخصوصا برای مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ که هدف معمولا فقط طراحی و ساخت یک سایت یا اپ نیست، بلکه فراتر از آن است و ممکن است که قضیه خیلی پیچیده تر شود؛ و لااقل حضور یک مشاور دیجیتال مارکتینگ در کنار یک اسکرام مستر ضروری می شود. در این میان، مقاله خوبی دیدم در زمینه نحوه برون سپاری چابک پروژه از دیدگاه یک اسکرام مستر و چالش های مربوطه برای شرکت ها و سازمان های مختلف، که به شما نیز پیشنهاد می کنم آن را مطالعه نمایید.

مدیریت پروژه چابک، و تاکتیک ها و استراتژی های اسکرام مستر
برون سپاری چابک پروژه ها

در زمینه مدیریت پروژه های دیجیتال و یا مارکتینگ، شاید مهم ترین نکته خود انجام پروژه باشد… یعنی چگونه کار را انجام دهیم… به چه نحوی با چه سبکی و با چه متودی کار انجام شود… که خوب اسکرام شاید برای ساخت یک نرم افزار خالی به تنهایی کافی باشد در برخی موارد… ولی وقتی فرصت برای آن همه نکات و مسائل دست و پاگیر و زمانبر نیست، یا مسئله اصلی فقط ساخت یک سیستم حرفه ای نیست… بلکه راندمان، نرخ تبدیل، زمان، هزینه، درآمدزایی و فروش و … اهمیت داشته باشد که باید با توجه به منابع موجود یا منابعی که دسترسی به آنها بصرفه باشد یک پروژه انجام شود و ادامه یابد… دیگر می شود بحث طراحی و توسعه بیزینس که هدف ما از مارکتینگ اصولی نیز همین می باشد. در چنین مواقعی اگر پروژه بزرگ باشد حتما امکان سنجی و محاسبات دخل و خرج (Feasibility Study) … لازم خواهد شد ولی اگر پروژه کوچک باشد یا فرصتی برای این کارها نباشد، آنگاه چه باید کرد؟ کلا از چه روشی باید کمک گرفت؟

روش کالیفورنیوم

روش کالیفورنیوم حاصل سالها تجربه ما در زمینه مدیریت پروژه است. ما ادعایی نداریم که شیوه ای که برای کنترل و مدیریت پروژه داریم تا کاری از ابتدا طراحی و پیاده سازی گردد و سپس رشد و توسعه پیدا کند، حتما بهترین روش برای تمامی افراد و تمامی سازمان ها در مقیاس های مختلف است… که این روش نیز خود دارای انعطاف بسیاری است و با کسب و کارهای سنتی و مدرن می تواند منطبق گردد. مسلما نمی شود حاصل سال های تجربه را در چند جمله بیان کرد ولی اگر بخواهم به طور خلاصه به شما جدیدترین آپدیت هسته اصلی این روش رو توضیح دهم باید بگویم که چیزی شبیه جیت کاندو می باشد یا حتی شاید تصور شود که بر اساس جیت کاندو برنامه ریزی شده است. حقیقت این است که من قبلا اطلاعی از سبک جیت کاندو (که جدیدترین و آخرین سبک ابداعی بروس لی هست) نداشتم… ولی وقتی کمی با آن آشنا شدم متوجه شدم که دقیقا باید دیجیتال مارکتینگ را همین گونه آموزش و انجام داد… یعنی چی باید دیجیتال مارکتینگ را به سبک جیت کاندو انجام داد؟ یعنی دقیقا همین طراحی، ساخت، کنترل و مدیریت پروژه در دیجیتال مارکتینگ باید شبیه روش جیت کاندو بدون حرکات اضافی انجام شود… و باید کارهای اضافی و نمایشی را دور ریخت… یعنی باید یکضرب مستقیم رفت سر اصل مطلب و کار اصلی را سریع انجام داد، هم در رقابت و هم در کارهای فنی… با کمترین حرکت بیشترین نتیجه را بگیرید… با صرف کمترین انرژی بیشترین سهم بازار را بدست آورید، و مواردی از این دست… که در تصویر زیر می توانید اصول پایه ای و فلسفی آن را مطالعه نمایید:

 

ما در روش کاری خودمان، یعنی روش کالیفورنیوم، که بر پایه چیزی شبیه جیت کاندو می باشد؛ می توانیم پروژه های کوچک و بزرگ را که زمان لازم برای آنها چند ساعت تا چند سال هست را به راحتی مدیریت کنیم و انجام دهیم. مخصوصا کاری که ما برای مشتری های ویژه خود انجام می دهیم این است که اگر آنها به ما اعتماد کافی داشته باشند، ما بر اساس زمان از آنها پول می گیریم، یعنی مثلا بابت دو هفته کار یک مبلغی را از آنها می گیریم و بعد خودمان در آن زمان تحقیق و بررسی های لازم را به همراه کارهای اجرایی به طور موازی پیش می بریم… و در این راه هر چیزی که بهتر و بهینه تر باشد را برای مشتری انجام می دهیم، یعنی بصرفه ترین کار با توجه به اهداف و سیاست های مشتری… مثلا اگر یک استارتاپ با بودجه کمی می تواند کار را آغاز نماید و اهداف آنان بلند-مدت بوده، نه اینکه فقط پول کمی در چند ماه اول بدست آورند؛ خوب ما باید پلتفرم ها و بسترهای اساسی برای آنها بسازیم که همگی قابلیت رشد و توسعه داشته باشند متناسب با ظرفیت کاری آنها… و اینها نکات فنی و مارکتینگ مختلفی دارد که شاید افراد تک-بعدی بلد نباشند… یعنی کسی که فقط رفته طراحی سایت یاد گرفته، یا فقط رفته مارکتینگ یاد گرفته، یا کسی که رفته فقط یک مدرک اسکرام گرفته، شاید تمام موارد لازم را نداند… برای همین مدیر پروژه باید خودش مانند یک استاد هنرهای رزمی تکنیک ها و استراتژی های زیادی را یاد بگیرد و تجربه کند… باید منظم و منضبط باشد … باید هوشیاری و مهارت کافی پیدا کرده باشد و باید مقداری از تمامی این علوم و مهارت ها را یاد گرفته باشد و تجربه کافی هم کسب کرده باشد.

 

کالیفورنیوم

من به عنوان مدیر پروژه کالیفورنیوم سعی می کنم تا پروژه ها را به نحوی که واقعا خروجی کار خوب و با کیفیت شود، انجام دهیم… ما یک تیم هستیم در کالیفورنیوم و ممکن است که بخشی از کار را به یک فرد با مهارت مثلا در طراحی سایت بدهم، و سپس بخش دیگری مانند تولید محتوا را به فرد دیگری بدهم که تجربه بیشتری در نوشتن مقالات سئو شده دارد… یا مثلا کارهای گرافیکی سایت را به کسی که گرافیست بهتری است بدهم… به هر حال، کار را به نحوی بین افراد تیم تقسیم و توزیع می کنم که خروجی کار بهینه و با کیفیت باشد و از نظر زمان و قیمت هم کاملا مناسب باشد… و از قبل با مشتری توافق می کنیم… حتی در برخی موارد که بصرفه باشد و امکانش باشد، به مشتری می گویم که فلان کار را انجام می دهیم اگر چیزی که خواستید مطابق میل و سلیقه شما شد پول آن را بدهید، اگر هم که نشد اصلا پولی ندهید! دیگر از این بهتر نمی شود به یک مشتری آفر داد… یا حتی در مواقعی که امکانش باشد می گویم که بیایید در سود شریک شویم… هیچ پولی فعلا ندهید… یا مثلا مقدار کمی از آن را فعلا نقدی بدهید و بقیه را بعدا درصدی از فروش یا سود خالص پروژه بدهید. بنابراین چه به لحاظ فنی و چه از نظر مارکتینگ مدیریت چنین پروژه هایی کار کاملا تخصصی می باشد و نیاز به تجربه زیادی هم دارد… من قرارداد های زیادی هم قبلا نوشتم… کسی اگر تمایل به قرارداد رسمی داشته باشد، الان قراردادی که به وی خواهم داد بالای 7 صفحه خواهد بود که بسیار مفصل و دقیق هست… ولی به تجربه برای من ثابت شده است که معمولا قرارداد نیازی نیست چون راه حل مناسبی نیست، مگر برای مبالغ بسیار بالا یا همکاری های بسیار طولانی مدت یا سازمان ها و ادارات دولتی و سنتی… که در نهایت هم داخل ایران شما چند سال باید بدوید دنبال شکایت و دادگاه و اینها که آخرش هم معلوم نیست به جایی برسید، تازه اگر دیر نشده باشد و ضرر زیادی نکرده باشید… لذا راه حل معمولا در قرارداد نیست به آن شیوه های سنتی، اگر چه به شکل های مدرن آن در قسمت شرایط همکاری و … در سایت های مختلف موجود و کاربردی می باشد. همین که افراد سایت ما را ببینند می تواند برای اعتماد سازی جهت یک همکاری کوچک کافی باشد که پس از رضایت از اولین معامله، این همکاری معمولا ادامه می یابد و کم کم اعتماد بیشتری شکل می گیرد و مبالغ بیشتری را می توان معامله کرد… حتی پروژه های گران قیمتی امروزه وجود دارند در تلگرام یا اینستاگرام و … که در حال انجام هستند بدون آن که بدانند واقعا صاحب آن اکانت کیست، یا سایت و اعتباری دارد یا نه… حالا دیگر ما که 11 تا سایت داریم و درگاه زرین پال و … هم داریم و چند سال هست که معتبر و مورد تایید هستیم و مشتری های زیادی هم داشته ایم… و تازه اگر نیاز باشد با مشتری تلفنی یا حضوری هم صحبت می کنم و رزومه خودم را می فرستم… فایل پروپوزال رسمی برای آنها می فرستم و کلی موارد دیگر… که اعتماد مشتری را بیشتر جلب کنم… و اینها حق مشتری است! ولی اگر هم در نهایت تمایلی نداشته باشند که مستقیما به ما اعتماد کنند می توانند از سایت های واسط مانند سایت های فریلنسینگ ایرانی استفاده کنند که ما آنجا هم معتبر و فعال هستیم تا آن سایت داور باشد و پول را نزد آن سایت به امانت می گذارند تا پس از تایید کامل پروژه توسط مشتری، پول را آن سایت به ما بدهد. 

 

چند نکته دیگر برای بهبود مدیریت پروژه:

  1. پروژه های خود از داخل تنها یک پلتفرم کنترل و مدیریت کنید، مثلا فقط ترلو، واتساپ یا ایمیل یا …
  2. اهداف و برنامه ریزی ها، توقعات و انتظارات را در همان ابتدای پروژه تعریف کنید…
  3. کارهایی که تاثیر و اهمیت بیشتری دارند را در اولویت قرار دهید…
  4. فشار کاری زیاد را بین اعضای تیم به طور مناسبی تقسیم کنید تا از نظر زمانی و بار کاری دچار مشکل نشوند…
  5. زمانبندی مناسب و منعطفی برای انجام پروژه ها در نظر بگیرید هم از سمت مشتری و هم از طرف تیم خودتان…
  6. یک توضیحات یا داکیومنت اولیه از مشتری بخواهید تا به اندازه کافی پروژه خود را توضیح دهید و شما اگر سوال یا موردی بود بیان کنید و سپس شروع کنید به برنامه ریزی…
  7. اطمینان حاصل کنید که تضاد و تناقضی در صورت پروژه وجود نداشته باشد… و در صورت نیاز از یک چارت برای شفاف سازی و اطلاع رسانی استفاده کنید… مخصوصا توقعات و انتظاراتی که مشتری دارد با بودجه و زمانی درخواستی…
  8. اگر لازم است با افراد زیادی در تماس باشید باید یک برنامه ریزی برای ارتباط با آنها داشته باشید وگرنه بهتر است که فقط با یک نفر هماهنگی های لازم را داشته باشید تا مشکلی در ارتباطات پیش نیاید…
  9. یک مستندی از ارتباطات و پیام هایی که داشته اید تهیه کنید در صورت لزوم… مثلا اگر همه مکاتبات با ایمیل باشد به راحتی می توان در هر زمان به آنها استناد کرد…
  10. در صورت امکان اجازه هزینه کردن بیشتر را داشته باشید، یا به خود مشتری بگویید تا بیشتر هزینه کند…
  11. پیش از شروع پروژه و در انتهای هر فاز از پروژه موارد لازم را چک کنید هم با تیم خود هم با مشتری…
  12. مدیریت ریسک و مطرح کردن ریسک ها و اهمیت آنها با افراد لازم…
  13. به صورت مرتب و منظم با شفافیت کامل وضعیت پروژه را گزارش دهید…
  14. درخواست تغییرات باید به تایید هر دو طرف با افزایش یا کاهش بودجه و زمان لازم برای پروژه برسد تا بعدا امکان اعمال آن وجود داشته باشد…
بهترین شیوه برای مدیریت پروژه
مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ

 

همچنین شما می توانید خدمات دیجیتال مارکتینگ ما را مشاهده نمایید و در صورت تمایل با ما تماس حاصل فرمایید:

https://californium.ir/services

 

سوالات متداول (FAQ):

چگونه پروژه ها را مدیریت کنیم؟

مدیریت پروژه شیوه های گوناگونی دارد که در اینجا به تحلیل و بررسی روش کالیفورنیوم در مقایسه با سایر روش ها پرداختیم…

چرا گرفتن یک مدرک مدیریت پروژه از شما یک مدیر پروژه نمی سازد؟

شما اگر یک مدرک از سایت اسکرام یا جاهای دیگر گرفته باشید، لزوما مهارت ها و تجربه های لازم برای مدیریت پروژه های مختلف را ندارید… شما اول می بایستی که علوم و مهارت های لازم در مورد پروژه هایی که قرار است انجام شود را یاد بگیرید و در زمینه انجام عملی آنها تجربه هایی کسب کنید تا بعد بتوانید دیگران را مدیریت کنید… برای همین اکثر اسکرام مستر ها توانایی مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ را به تنهایی ندارند و لازم است که یک مشاور دیجیتال مارکتینگ در کنار آنها باشد…

اینکه باید دیجیتال مارکتینگ را به سبک جیت کاندو انجام داد یعنی چه؟

یعنی دقیقا همین طراحی، کنترل و مدیریت پروژه های دیجیتال مارکتینگ را باید شبیه روش جیت کاندو بدون حرکات اضافی انجام داد… و باید کارهای اضافی و نمایشی را دور ریخت… یعنی باید مستقیم رفت سر اصل مطلب و کار اصلی را سریع انجام داد، هم در رقابت و هم در کارهای فنی… با کمترین حرکت بیشترین نتیجه را گرفت… با صرف کمترین انرژی بیشترین سهم بازار را بدست آورد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *