اهمیت تخصص و تجربه در کار دیجیتال مارکتینگ شاید یک مقدار برای مردم و افراد تازه کار واضح نباشد… برای همین تصمیم گرفتم تا در این مقاله در این مورد کمی از تجربیات خودم را هم بیان کنم، به علاوه تجربیاتی که سایر افراد و کسب و کارهای موفق داشته اند. منظور از تجربه در این مقاله تجربه کاربری نیست… که البته در نهایت نتیجه کار بر روی تجربه کاربری نیز تاثیر خواهد گذاشت، ولی منظورم تجربه متخصصین دیجیتال مارکتینگ هست… افرادی که باید حرفه ای باشند تا در نهایت یک کسب و کار خروجی مناسبی بتواند داشته باشد… البته هستند سایت ها و شرکت های بزرگ یا ثروتمندی که متاسفانه افرادی متخصص یا با تجربه ای هم چندان در آن مشاهده نمی شود… و آن هم دلیل دارد که در مورد آن صحبت خواهیم کرد. هدف اصلی در این مطلب آن است که چرا تجربه برای دیجیتال مارکتر ها و افراد متخصص در این زمینه ها مانند طراحان سایت و اپلیکیشن و … اهمیت زیادی دارد؛ و وقتی به آن تجربه و پختگی لازم برسند چه کارهای فوق العاده ای می توانند انجام دهند.
هنگامیکه افراد به دنبال یک شغل هستند شاید به دنبال درآمد و رزومه باشند بیشتر… که خوب البته شاید با توجه به نیاز افراد این هدف در کوتاه-مدت خیلی خوب و حتی ضروری باشد… اگر به دنبال کارآفرینی و ایجاد کسب و کار باشند، مثل دانشجویانی که این روزها هم زیاد شده اند و در حال ایجاد یک استارتاپ به کمک شتابدهنده ها و سرمایه گذاران هستند؛ هدف و نتیجه شاید ارتقا یابد… که البته معمولا در کوتاه-مدت درآمدی ندارد و اغلب سود خالص در یکسال اول منفی است چون مخارج بیش از درآمد است… ولی بعد از 2 یا 3 سال معمولا استارتاپ ها اگر بتوانند از پس مشکلات و چالش ها بر آیند، آنگاه به سوددهی می رسند و احتمال موفقیت آنان خیلی بیشتر می شود… این روند در چالش شخصی افراد در موقعیت های شغلی نیز تقریبا به همین روال است… چون من خودم هر دو روند را طی کرده ام، هم فرایند تشکیل استارتاپ و شرکت… و هم شغل و کار شخصی… برای همین تجربه همه این کارها را دارم و الان به عنوان مدیر سایت و تیم کالیفورنیوم توصیه ها و پیشنهاداتی برای افراد مختلف دارم.
افراد مختلف با اهداف گوناگون تخصص های متنوعی را می آموزند. حالا این تخصص می تواند تجربه مدیریت پروژه و به قول معروف هندل کردن امور و کارهای مشکل و پیچیده باشد که در یک شرکت یا استارتاپ بوجود می آید… یا دانش فنی و مارکتینگ باشد در زمینه طراحی سایت و دیجیتال مارتینگ و … فرقی هم زیاد ندارد چون تمامی این ها در واقع لازم هستند… اینکه یاد بگیرید چطور یک پروژه را مدیریت کنید و به نتیجه برسانید به همان اندازه مهم است که بدانید چطور یک سایت یا اپلیکیشن را طراحی کنید… من خودم بعد از این همه سال تازه احساس می کنم که به یک تسلط نسبی رسیده ام در هر دو زمینه… یعنی تجربه مدیریت پروژه و انجام کارهای فنی و مارکتینگ… کمی شبیه المپیک می ماند… شما باید سالها تجربه کسب کنید و زحمت بکشید تا در نهایت مثل یک ورزشکار المپیکی به حد قابل قبولی از مهارت برسید تا بتوانید به مسابقات المپیک وارد شوید… یعنی از شرکت ها و سازمان های بزرگ و معتبر پیشنهاد همکاری دریافت کنید… و بعد باید سعی کنید در این رقابت ها همانند المپیک به رتبه خوبی برسید… هر کسی نمی تواند مدال طلای المپیک را دریافت کند! یعنی شما هم باید با سعی و تلاش بسیار و سال ها زحمت و تجربه به نقطه ای برسید که بتوانید در میان اساتید مختلف در زمینه دیجیتال مارکتینگ و … حرفی برای گفتن داشته باشید و کار قابل دفاعی را ارائه دهید… فقط نکته اینجاست که مثلا کسی که در رشته هنر های رزمی در المپیک شرکت می کند فقط بر روی یک رشته خاص سالها تمرکز کرده و انرژی گذاشته است… مانند کسی که فقط کار گرافیکی یا طراحی سایت … انجام داده باشد، ولی دیجیتال مارکتینگ دنیای وسیعی از مهارت ها و دانش های مختلف می باشد که بعد از سال ها تنها به بخشی از این اقیانوس مسلط خواهید شد، آن هم تازه اگر خودتان به دنبال یادگیری شاخه های مختلف و ابزار ها و تکنیک های گوناگون رفته باشید وگرنه معمولا افرادی که در یک شرکت کارمند استخدامی هستند و فقط یک کار روتین ثابت دارند، مهارت ها و علوم مختلف را تجربه نمی کنند چون نیازی به آنها نداشته اند… ولی افراد متخصصی که به دنبال راه اندازی استارتاپ های مختلف با بیزینس-پلن های مختلف بوده اند و یا همانند فریلنسرهای حرفه ای برای خودشان یا دیگران توانسته اند کسب و کارهای مختلفی را ایجاد کنند، آنها وسعت دانش و مهارتشان بسیار وسیع تر بوده و توانایی یادگیری و فراگیری علوم مختلف در زمینه های مختلف را دارند، مثلا در همین علوم دنیای دیجیتال مارکتینگ…
ذهن دیجیتال مارکتر ها:
شما شاید باور نکنید چه اتفاقی برای ذهن و مغز شما میافتد بعد از سال ها تمرکز بر روی یک رشته، مثلا طراحی سایت یا تولید محتوا و سئو … این نکته را بدین علت می گویم تا نوید خوشی باشد برای دوستانی که شاید تازه مشغول چنین کارهایی شده باشند یا حتی کمی نا امید شده و احساس خستگی و دلسردی می کنند… این مقاله شاید بتواند دلگرمی و خبر خوبی باشد برای افرادی که تازه شروع کرده اند به مهارت آموزی؛ یا افرادی که چند سال تجربه و سابقه کاری دارند ولی هنوز به نقطه مطلوب و دلخواهشان نرسیده اند. من خودم وقتی شروع کردم، همانند بقیه افراد تازه کار از اساتید و سایت های بزرگ و معروف تقلید می کردم… و کمی هم درآمد اینترنتی ایجاد کردم و … تقریبا همه کارهایی که می توانستم با شرایط و امکانات بسیار محدود از آنها کارآفرینی و درآمد زایی آنلاین داشته باشم را امتحان کردم… و مجبور شدم که برای خودم سایت و رسانه های اجتماعی و … را از صفر تا صد بسازم… ولی تا کمی به نتیجه می رسید و کمی درآمد ایجاد می شد هزینه ها و مخارج دیگر آن را مصرف می کرد و چیزی برای سرمایه گذاری مجدد و توسعه کسب و کار باقی نمی ماند… یا مشکلاتی در حین کار پیش می آمد که کلا رشد و توسعه کار متوقف می شد… در آن زمان دیجیتال مارکتینگ کلا برای من یک وسیله بود تا کسب و کار آنلاین و درآمدزایی اینترنتی برای خودم راه بیاندازم… ولی بعد از چند سال به یک تخصص برای من تبدیل شد که احساس کردم که دیگر واقعا تجربه کافی در این زمینه دارم مخصوصا وقتی در شرکت های مختلف با دیجیتال مارکتر ها یا مدیران مارکتینگ یا حتی مدیرعامل ها صحبت و مذاکره می کردم… خلاصه اینکه در آن زمان موفقیت های نسبی و کوتاه-مدتی داشتم اگرچه من اهداف بسیار بزرگ و بلند-مدتی داشتم و شاید مشکل هم این بود که پلن های من بسیار بزرگ و بلند-مدت بود و نمی دانستم که باید در کوتاه-مدت هم جواب گرفت، وگرنه معمولا چنین کارهایی ریسک زیادی خواهد داشت و ممکن است که همگرا نشوند… یعنی ممکن است آن استارتاپ به نتیجه نرسد. اکنون توصیه من به متخصصین دیجیتال مارکتینگ این است که شما باید همانند یک استارتاپ بر روی خود سرمایه گذاری کنید… سرمایه گذاری بر روی خودتان و توسعه فردی توصیه ای است که بسیار از افراد موفق و ثروتمند نیز داشته اند و تنها حرف من نیست. از جنبه های مختلف باید بر روی خود سرمایه گذاری کنید… توسعه و تقویت شخص خودتان بسیار اهمیت دارد… نه برای اینکه خودتان را به فردی محدود کنید که به درد شرکت ها و سازمان ها می خورد تا آنها شما را استخدام کنند، یا فردی که می تواند به یک فریلنسر حرفه ای تبدیل شود و سفارش های زیادی دریافت کند… نه قضیه فراتر از اینهاست!
شما با توسعه و رشد شخصی می توانید برای خود کسب و کاری بسازید که وقتی خواب هستید هم رشد کند… وقتی کاری انجام نمی دهید هم برایتان پولساز باشد یا لااقل برندتان را تقویت کند و رشد دهد… شاید بهترین توصیه، همیشه با توجه به زمان و شرایط برای هر فردی متفاوت باشد… مسلما اگر شما به پول فوری برای گذران زندگی خود نیاز شدید دارید خوب باید ابتدا درآمدزایی فوری و کوتاه-مدت داشته باشید… سپس مقداری از آن را پس انداز و سرمایه گذاری کنید… هوش مالی نیز اکتسابی است که می توانید آن را یاد بگیرید… از آن یک استارتاپ و کسب و کار کوچک بسازید… فراموش نکنید که باید اجایل باشد ( لازم نیست تا اسم اجایل می آید به اسکرام فکر کنید! ) یعنی باید سریع و چابک عمل نماید تا به نتیجه برسد… وگرنه ممکن است که واگرا شود و جواب ندهد! سپس در کنار استارتاپ و کسب و کار خود می توانید کمی هم سفارش دریافت کنید تا پروژه هایی برای اشخاص و شرکت ها انجام دهید… شاید مدتی مجبور باشید تا به صورت حضوری یا دورکاری فقط برای یک مجموعه کار کنید، ایرادی ندارد… شاید ثبات شغلی درآمد بهتر و مطمئن تری به شما بدهد… ولی اگر به دنبال یادگیری مهارت ها و تجربه های گسترده تر هستید حتما پیشنهاد می کنم که سعی کنید تا خود را آزاد تر و رها تر کنید و نگذارید تا یکجا و یک پروژه دست و پای شما را ببندد. سعی کنید تا رها باشید مانند فریلنسرها… فریلنسینگ تعریف وسیعی دارد ولی منظورم آزادکاری است یعنی بتوانید در زمان دلخواه پروژه های دلخواه را انتخاب کنید و انجام دهید؛ کارهایی که به آنها علاقه زیادی دارید و از انجام آن دانش و مهارت خوبی کسب می کنید که باعث رشد و توسعه فردی شما گردد.
اهمیت تخصص و تجربه:
اهمیت تخصص و تجربه زیاد در این زمینه ها وقتی مشخص می شود که شما اگر به تجربه و مهارت کافی رسیده باشید، از ابتدای یک پروژه چیز هایی را می دانید یا احتمال می دهید که فرد کم تجربه نمی داند و نمی تواند احتمال ندهد… بستر و پلتفرمی را می توانید طراحی و دیزاین کنید که افراد کم تجربه و کم سابقه حتی تصوری از آن ندارند و … متاسفانه شرکت های بزرگ و معروف، چون این چالش های پایه ای برای بستر و پلتفرم موفق خود را گذرانده اند به کمک احتمالا یک تیم بزرگ و بودجه کلان و …، دیگر افراد جدیدی که به آن شرکت می آیند نقش زیاد و کلیدی در موفقیت آن ندارند و حتی معمولا بلد هم نیستند که چطور می شود کارهای فنی یا مارکتینگ را خیلی خوب انجام داد… فقط آنجا هستند و کارها را کمی پیش می برند و سر ماه حقوقشان را دریافت می کنند… اغلب افراد خلاق و کارآفرینی نیستند (و حتی من خودم دیده ام که معمولا متعهد و مسئولیت پذیر نیز نیستند) و شاید حتی از فریلنسر های خوب که خارج از شرکت آنها هستند برای پیشبرد امور استفاده کنند… چند سالی هم هست که می بینیم که شرکت های بزرگ و معروف که چند هزار کارمند استخدامی به طور مستقیم دارند، باز هم بیشتر امور دیجیتال مارکتینگ خود را برون سپاری می کنند به فریلنسرها… که در مقاله قبلی هم توضیح دادم که برون سپاری اصولا ایراد نیست.
در نهایت اینکه، وقتی در زمینه دیجیتال مارکتینگ به تجربه و پختگی کافی برسید، اتفاقات فوق العاده عجیبی برای شما می تواند بیافتد… کارهایی می توانید انجام دهید که تا چند سال قبل اصلا نمی توانستید تصور کنید، یا سعی کرده بودید ولی موفق نمی شدید… شاید در هر رشته ای اینطور باشید حتی در ورزش های المپیکی… ولی من چون در زمینه دیجیتال مارکتینگ می توانم به شما در این مورد توصیه هایی کنم، حتما پیشنهاد می کنم که دانش تئوری و تجربه عملی خود را به طور موازی توسعه و گسترش دهید تا خود مشاهده کنید که بعد از چند سال کار شما برای دیگران و حتی برای خودتان حیرت آور خواهد بود! این البته به این معنی نیست که کار ما یا شما بی نقص و بدون ایراد خواهد بود همیشه… نه خیر اتفاقا اگر بخواهید همیشه آنقدر صبر کنید و وقت بگذارید تا خروجی بی عیب و نقص شود آنگاه دیگر احتمالا خیلی دیر شده و پروداکت یا خروجی شما برای کسی قابل استفاده نخواهد بود… مهارت و تجربه نیز باید برای پرفکت کردن پروداکت و پروژه باشد… یعنی باید ابتدا بستر کار را با تجربه خود سریع ایجاد کنید و سپس کم کم آن را تکمیل و پرفکت کنید یعنی آن را کامل تر و بی نقص تر کنید… تجربه و مهارت خود را بدین شکل سعی کنید بکار بگیرید، چراکه این نیز توصیه بسیاری از مدیران موفق در بزرگترین شرکت های دنیا بوده است. من همین مقاله را هم ابتدا سریع نوشتم… و سپس روز بعد ایرادات آن را گرفتم و سعی کردم که بی نقص باشد اگرچه می دانم با توجه به محدودیت های ما لازم نیست که روزها بر روی این مقاله وقت بگذارم، برای همین در همین حد کافی است برای فعلا و ممکن است یک اشتباه کوچکی نیز در آن پیدا شود و پذیرای نقد و کامنت دوستان نیز خواهم بود… هیچ ایرادی ندارد! شاید باور نکنید ولی از زبان بزرگ ترین نویسندگان و شعرا نیز می توانید بشنوید این موضوع را که ایده اولیه باید بسیار سریع شکل بگیرد… یک کتاب داستان یا رمان شاید در عرض 2 ساعت نوشته شود (ایده اولیه) و سپس یک ماه طول بکشد تا تکمیل شود و ویرایش گردد. یک شعر معروف و محبوب معمولا 15 دقیقه یا کمتر طول می کشد تا سروده شود و خود آن شاعر نیز معمولا می گوید که اگر بیشتر طول بکشد به درد نمی خورد و باید آن را دور ریخت چون زیاد جالب و جذاب نخواهد شد… اگرچه بعدا برای ویرایش و بی نقص کردن آن ممکن است روزها یا ماه ها زمان صرف شود.
بنابراین به شرکت ها و سازمان ها توصیه می کنم که از دیجیتال مارکتر ها و افراد متخصص، با سابقه و دارای تجربه طولانی نیز حتما در کارهای خود استفاده کنند … لااقل به عنوان مشاور دیجیتال مارکتینگ در کنار تیم فعلی خود… این نوع تجربه با 6 ماه کلاس رفتن یا کتاب خواندن بدست نمی آید معمولا… و به علاقه مندان و متخصصین دیجیتال مارکتینگ نیز توصیه می کنم که راه خود را پرقدرت ادامه دهند و نا امید نشوند… چون روزی که به تجربه کافی برسند نتایج کارشان واقعا جذاب و دلچسب خواهد بود و تا آن روز می توانند به شکلی که پیشنهاد دادم از کار لذت ببرند و درآمد کافی هم کسب نمایند به شرطیکه اوضاع و شرایط فعلیشان را درک کنند و توقعات بیش از حد نداشته باشند… همه نمی توانند از اینترنت میلیونر یا میلیاردر شوند… برخی افراد آن هم با توجه به شرایطشان ممکن است که سال ها طول بکشد تا ثروتمند شوند، تازه اگر هدف آنها چنین چیزی باشد… ممکن است برای برخی ها یک سرگرمی و کار خلاقانه باشد برای ساعاتی از روز… و بقیه عمرشان را بخواهند صرف مسائل مهم تری نمایند… به هر حال فراموش نکنید که شما باید هم در راه اندازی کسب و کار، هم در توسعه فردی چابک و سریع عمل کنید و بر روی کار متمرکز باشید تا هنر و مهارت شما بعد از چند سال شکوفا گردد… روزی که دیگر معجزه آن را در زندگی خود مشاهده خواهید نمود.

همچنین شما می توانید خدمات دیجیتال مارکتینگ ما را مشاهده نمایید و در صورت تمایل با ما تماس حاصل فرمایید:
https://californium.ir/services
سوالات متداول (FAQ):
بله همانطور که توضیح داده شد هر دو اهمیت زیادی دارند، یعنی تجربه مدیریت پروژه و انجام کارهای فنی و مارکتینگ…
یعنی همانطور که شما باید سالها تجربه کسب کنید تا در نهایت مثل یک ورزشکار المپیکی به حد قابل قبولی از مهارت برسید تا بتوانید به مسابقات المپیک وارد شوید، باید سال ها تجربه تخصصی کسب نمایید تا از شرکت های بزرگ و معتبر پیشنهاد همکاری بتوانید دریافت کنید… و بعد باید سعی کنید در این رقابت ها همانند المپیک به رتبه خوبی برسید… یعنی شما هم باید با تلاش بسیار و سال ها زحمت و تجربه به نقطه ای برسید که بتوانید در میان اساتید مختلف در زمینه دیجیتال مارکتینگ حرفی برای گفتن داشته باشید…
یعنی ممکن است آن پروژه دیجیتال مارکتینگ یا استارتاپ به نتیجه نرسد… توصیه می شود که مسئله زمان بندی و بودجه را همیشه در نظر بگیرید… فراموش نکنید که باید اجایل کار کنید یعنی باید سریع و چابک عمل نمایید تا به نتیجه برسید… وگرنه ممکن است که واگرا شود و جواب ندهد، یعنی به اهداف مطلوبی که تعریف کردید نرسید!